اجرا و انیمیشن

اجرا و انیمیشن

نوشته دورن ای میر (Doron A. Meir)

انیماتور درواقع یه بازیگره که با مداد کار می‌کنه. این جمله قدیمی‌ترین و واقعی‌ترین کلیشه در انیمیشنه. او طراحی نیست که نقش بازی کنه، بلکه قبل از هر چیزی، یه بازیگره. اگر بخواهید با استفاده از یه کاراکتر یه داستان بسازین، قطعاً شما یه بازیگر هستین. تنها سوالی که پیش میاد اینه که بازیگر خوبی هستین یا نه؟

من این طور احساس می‌کنم که در چند سال گذشته، با پیشرفت بسیار خوب فناوری، هنر اجرا در انیمیشن کنار گذاشته شده.

کاراکتر‌های امروزی، در مقایسه با کیفیت اجرای کاراکترهایی مثل شیرخان (کتاب جنگل)، کاپیتان هوک (پیترپن) و بقیه انیمیشن‌ها، بی‌کیفیت‌تر هستن و جذابیت و شخصیت ندارند. در برخی از موارد استثنا، استعداد صوتی بی‌نظیر می‌تونه مشکل رو حل کنه و کیفیت رو بهتر کنه (روبین ویلیام در نقش جینی انیمیشن علاالدین)؛ اما معمولاً خود فیلم‌نامه باید شخصیت‌ کاراکترها رو ایجاد کنه.

در گروه‌های مختلف اینترنتی درباره موضوعاتی مثل نرم‌افزار، طراحی، بافت یا حتی حرکات بحث میشه، اما به ندرت میشه مطلبی درباره اجرا پیدا کرد. متن تا حالا ندیده‌ام که کسی نظری مثل این جمله نوشته باشه: «این انیمیشن خوبه اما کاراکتر، شخصیت نداره». به نظر می‌رسه که سطح انتظارات به حدی پایینه که اگر انیماتور خطای فنی نداشته باشه، کفایت می‌کنه. آیا شما نویسنده‌ای رو فقط به این خاطر که غلط املایی نداره، تحسین می‌کنین؟

در این مقاله نظراتم رو در مورد اجرا در انیمیشن (که برای هر نوع کاراکتر انیمیشن، از جمله سه‌بعدی کاربرد داره) نوشته‌ام. هدف این مقاله دادن راهکاری برای اجرای خوب در انیمیشن نیست، در واقع چنین راهکاری اصلاً وجود نداره. هر انیماتور نگرش شخصی خودش رو داره، هر فیلم نیازهای مختص خودش رو داره و بدون شک راه‌های دیگری برای نیز برای اجرای خوب وجود داره. هدف این مقاله ارائه جعبه ابزاری برای بازیگر یا انیماتوره و این‌که شاید آگاهی انیماتور رو درباره اجرا در انیمیشن (حتی خیلی کم) بالا ببره.

اجرای خوب چیه؟

وقتی که از شاگردهام می‌پرسیم که به نظرشون چه اجرایی خوبه ، معمولاً اولین جواب اینه که یه اجرای خوب باید قابل‌باور باشه. اما قابل‌باور بودن فقط یه طرف ماجراست. اجرای خوب قابل‌باور و جالبه. به نظر من، این دو ویژگی، اجرای خوب رو کامل پوشش میدن. با بدیهی بودن این نظر، می‌خوایم جداگانه بررسی کنیم که چه عواملی یه اجرا رو ‌باورکردنی و چه عواملی جالب می‌کنن.

اجرای قابل‌باور

در زندگی یه انیماتور لحظات کوتاه و نادری هستند که واقعاً جادویی‌اند. من به خاطر همین لحظات جادویی انیماتور شدم و هنوز هم انیماتورم. الان در مورد لحظه‌ای صحبت می‌کنم که به انیمیشنی که تازگی درست کردین نگاه می‌کنین و ناگهان کاراکتر خودت رو باور می‌کنین. اجرای قابل‌باور تاثیر بسیار خوبی روی بینند‌ه‌ها داره، چون شخصیتی که اون‌ها می‌بینند به نوعی معنی پیدا ‌میکنه. هر انسانی یه معنی برای ما داره؛ حتی اگر همیشه بهش فکر نکنیم. اگر در اتوبوس شخص کاملاً غریبه‌ای کنار شما نشسته باشه و ناگهان بیافته، قطعاً شما بی‌تفاوت نمی‌مونین؛ چون کاملاً بدیهی است که حس نزدیکی و آشنایی با اون فرد باعث میشه که او برای ما معنا میده. به همین دلیل وقتی مادر بامبی می‌میره ما خیلی متاسف میشیم: چون که ما بامبی و مادرش رو باور کردیم و هر دو اون‌ها برای ما معنی میدن. از طرف دیگه، کاراکترهای انیمیشن پارک جنوبی ((South Park اصلا قابل‌باور نیستن و به همین دلیل اهمیتی نداره که کاراکتر کنی (Kenny) در هر فصل کشته میشه.

این‌جاست که باید تاکید کنم معنی دادن به کاراکتر فقط وظیفه انیماتور نیست و فیلم‌نامه هم نقش بسیار مهمی داره. با این حال این مقاله با انیمیشن سر‌وکار داره.

اجرای قابل‌باور به این معنیست که مخاطب احساس کنه که کارهای های کاراکتر، به خاطر انگیزه‌‌های دورنی خودشه و نتیجه انگیزه‌های دورنی انیماتور نیست. مخاطب باید احساس کنه که کاراکتر، طبق شخصیت و خلق‌وخوش، همیشه احساس می‌کنه، فکر می‌کنه و واکنش میده. جمله آخر رو با تاکید گفتم، چون که در این جمله بسیاری از ویژگی‌های اجرا گفته شده.

احساس کنین

هدف این‌جا تنها به تصویر کشیدن احساسات واضح و تعریف‌شده‌ای مثل شادی یا غم نیست، بلکه باید به دنبال نوعی احساس درونی باشیم که همیشه در خودمون داریم. شاید بتونیم این حس رو آگاهی بنامیم. سعی کنین هنگام ساختن انیمیشن، کاراکترتون رو احساس کنین، نه این‌که فقط طبق اصول انیمیشن اون رو حرکت بدید.

فکرکنین

کاراکتر شما نباید همیشه سریع طبق غریزه‌اش عمل کنه. به دنبال فرصت‌هایی باشین که فرایند فکر کردن رو نشون میدن و به تصمیم‌گیری و عمل ختم میشن. این کار باعث ایجاد عمق، پیچیدگی و باورپذیری در انیمیشن شما میشه.

عکس‌العمل نشون بدین

اجرا در واقع کم و بیش از مجموعه‌ای عکس‌العمل‌هاست؛ یعنی کاراکتر به محیط خود، بقیه کاراکترها و محرک‌ها عکس‌العمل نشون میده. هر اجرا باید دلیلی داشته باشه. دقت کنین که باید بدونید که کاراکتر شما به چه چیزی عکس‌العمل نشون میده و اون عکس‌العمل باید منطقی باشه (به عبارتی دیگر: باید منطقی باشه که این کاراکتر خاص، به این شیوه مشخص عکس العمل نشون بده).

ثبات

نگرش ثابتی نسبت به عکس‌العمل‌های کاراکترتون داشته باشین. اگر یه شخصیت خجالتی (با حرکات کم و با ترس) به طور غیرمنتظره‌ و بدون دلیل مشخص، رفتار برون‌گرایانه‌ای از خود نشون بده، لطمه‌ بسیار بزرگی به باورپذیر بودن خودش می‌زنه.

شخصیت

شخصیت کاراکتر عکس‌العمل‌های او (یعنی اجرای او) رو تعیین می‌کنه. این بار نیز ما درباره شخصیت مشخصی مثل یه شخصیت متکبر، بداخلاق یا دیگر شخصیت‌ها صحبت نمی‌کنیم. سعی کنین کاراکترتون رو مثل یکی از اعضای خانواده یا یه همکار بشناسین. چه چیزی به او انگیزه میده؟ از چه چیزی می‌ترسه؟ چه مشکلاتی داره؟

خلق‌وخو

خلق‌وخو شبیه شخصیته و مانند شخصیت، عکس‌العمل کاراکتر رو نشون میده. اما بر خلاف شخصیت، تاثیر موقتی داره. برای مثال: شخصی که برای کاری عجله داره، عمل و عکس‌العمل بسیار متفاوتی نسبت به شخصی داره که هنگام غروب آهسته با سگش راه میره.

شاید یه نفر با خوندن افکار بالا با خودش بگه که همه این موضوع‌ها مربوط به فیلم‌نامه و استورد‌برد هستند. عکس‌العمل‌ها، شخصیت و خلق‌وخو . من نمی‌تونم این‌ها رو کنترل کنم. من این‌جا فقط یه انیماتورم و کارم فقط اینه که کاراکتر رو حرکت بدم و مطمئن باشم که انتظارات زیادی از این کار وجود داره. جواب من به این فکر در مثال پایین گفته شده:

استوری‌برد نشون میده که یه کاراکتر وارد فریم میشه و با عصبانیت به یه کاراکتر دیگه نگاه می‌کنه. مسئولیت صحنه با شماست و ممکنه سوالاتی از این قبل به ذهنتون برسه: آیا کاراکتر آرام وارد صحنه میشه؟ یا سریع؟ مطمئن؟ یا با تردید؟ ناگهانی متوقف میشه یا به تدریج؟ او کاراکتر می‌دونست که کاراکتری دیگری هم هست یا در صحنه متوجه شد؟ آیا او عصبانیست یا فقط ناراضیست؟ عصبانیت او از چه نوعیست؟ درماندگی (مثل عصبانیت فرزند از پدر و مادر) یا حس برتر بودن (مثل عصبانیت پدر و مادر از فرزند) و به همین ترتیب سوال دیگری هم وجود دارن.

وظیفه بازیگر یا انیماتور اینه که فیلم‌نامه رو بادقت بخونه، استوری‌برد رو مطالعه کنه و سعی کنه که وارد شخصیت کاراکتر بشه. به عبارتی دیگر: باید برای مدتی احساس درونی کاراکتر رو بفهمه و خودش رو جای اون بگذاره تا از این طریق به دورن کاراکتر راه پیدا کنه و اون رو بشناسه. یه بازیگر خوب اجرای خودش رو اختراع نمی‌کنه، بلکه اون رو کشف می‌کنه. انیماتور همچنان با این چالش سخت روبه‌ور میشه که در عین استفاده از اصول حرکت، این تجربه رو هم در انیمیشن خودش قرار بده. این کار راحت نیست، اما پاداش اون، یعنی لحظه جادویی رسیدن به انیمیشنی قابل‌باور، ارزش این تلاش رو داره.

 

 

 

 

 

سوالی دارید؟ با ما تماس بگیرید

کارشناسان مدرسه و هنرمندان هورخش آماده‌ی پاسخ‌گویی به شما هنرجویان ارجمند هستند.